رمان «مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است» نوشته‌ی «فردریک بکمن» را «حسین تهرانی» به فارسی برگردانده است. ناشر درباره‌ی این اثر آورده است: «کتاب حاضر اثری است خواندنی؛ ماجراهای مادربزرگی هفتادوهفت‌ساله، پزشکی پرشروشور که همسایه‌ها را به مرز جنون رسانده، با نوه‌اش السای هفت‌ساله. السا عاشق ویکی‌پدیا و ابرقهرمانان است و در زندگی‌اش فقط یک دوست دارد: مادربزرگ. او با قصه‌های مادربزرگ و در عالم تخیل، مهیج‌ترین حوادث را تجربه می‌کند. تا سرانجام مادربزرگ او را وارد بزرگ‌ترین ماجراجویی زندگی‌اش می‌کند ولی این‌بار در دنیای واقعی.» در بخشی از داستان می‌خوانیم: «مادربزرگ هفتادوهفت‌ساله است. یعنی در واقع تقریبا هفتادوهشت‌ساله. او هم نسبت به سن‌وسالش چندان خوب نیست. آدم از چهره‌اش تشخیص می‌دهد که پیر شده است، چون صورتش مثل یک تکه روزنامه است که در کفش خیس قرار داده شده باشد، ولی به ذهن هیچ کس خطور نمی‌کند که بگوید مادربزرگ آدم پخته‌ای است. گاهی بعضی‌ها به مادر السا می‌گویند که مادربزرگ سرزنده است و بعد با نگرانی، حتی کمی خشمگین به مادر السا نگاه می‌کنند. و مادر السا هم هر بار آه می‌کشد و می‌پرسد، این‌بار میزان خسارت چقدر است. مثلا به نظر مادربزرگ، وقتی که او هنگام پارک رنو، با دنده‌عقب به ماشین عقبی می‌کوبد، این مردم هستند که مقصرند، چرا که اگر با هم همبستگی داشتند، هیچ وقت ترمزدستی ماشین را نمی‌کشیدند.» کتاب حاضر را انتشارات «کتاب کوله‌پشتی» منتشر کرده است.